کد مطلب:316640 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:228

شخصی که به خاطر غبار زوار کربلا، نسوخت
مرحوم قاضی رضی الله عنه در مجالس المؤمنین می نویسد: پدر جمال الدین خلیعی موصلی حاكم شهر موصل بود. او ناصبی و یكی از دشمنان سرسخت اهل بیت علیهم السلام بود، مادرش هم ناصبیه بود و پسری برای او متولد نمی شد. او نذر كرد اگر خدای تعالی به او پسری عطا كند برای شكرانه اش پسرش را سر راه زوار امام حسین بفرستد تا وقتی آن ها از شام و جبل می آیند آن ها را به قتل برساند.

مدتی بعد جمال الدین خلیعی متولد شد چون به حد جوانی رسید، مادرش او را از نذری كه كرده بود با خبر كرد و با مادرش دنبال زواری كه از شهر موصل عبور می كردند رفت.

وقتی به مسیب رسید، دید زوار از «جسر» عبور كرده اند. همان جا توقف كرد تا هنگامی كه آن ها مراجعت كردند آن ها را به قتل برساند.



[ صفحه 37]



او در جایی كه كمین كرده بود به خواب رفت و در عالم خواب دید قیامت برپا شده و ملائكه آمدند و او را گرفتند و در آتش انداختند؛ اما آتش او را نمی سوزاند.

ملك جهنم به آتش گفت: چرا او نمی سوزد؟

آتش گفت: غبار زوار كربلا بر او نشسته است، سپس او را از آتش بیرون آوردند و شست و شو دادند و دوباره او را در آتش انداختند؛ اما باز هم آتش او را نسوزاند.

ملك گفت: چرا دوباره او را نمی سوزانی؟

آتش گفت: شما ظاهر او را شستید؛ اما غبار در جوف (شكم) او داخل شده است.

وقتی از خواب بیدار شد، از عقیده ی فاسد خود برگشت و مذهب تشیع را اختیار كرد و مشغول مداحی حضرت علی علیه السلام شد. نقل كردند: وقتی او به كربلا آمد، این شعر را در وصف امام حسین علیه السلام سرود:



اذا شئت النجاة فزر حسینا

لكی تلقی الا له قریر عین



فان النار لیس تمسن جسما

علیه غبار زوار الحسین



اگر از آتش نجات می خواهی، پس آقا امام حسین علیه السلام را زیارت كن؛ زیرا آتش به بدنی كه غبار زوار حسین علیه السلام بر او نشسته باشد نمی رسد. [1] .



[ صفحه 38]




[1] مجالس المؤمنين.